انیمیشن

بسمه تعالی

فروش فیلمهای دیزنی و کمپانی های دیگر در عرصه فیلم های انیمیشن که تازگی خاصی از لحاظ تکنیک و سبک ها و موضوعات دارند روز به روز در حال افزایش است آیا می دانید فیلم باورنکردنی ها چقدر فروش کرده است؟

پیلبان در شماره جدید خود اعلام کرد در ستونی به نام فروش باورنکردنی (باورنکردنیها) جدیدترین انیمیشن سه بعدی پیکسار رکورد فروش افتتاحیه  آثار کارتونی  تاریخ را شکست باورنکردنی ششمین محصول مشترک دو شرکت فیلمسازی والت دیزنی و پیکسار با کسب هفتاد میلیون و هفتصد هزار دلار درآمد در طی سه روز اکران در آمریکا رکورد قبلی بهترین فروش افتتاحیه یک انیمیشن را که در دست «در جستجوی نمو» بود شکست باورنکردنی ها با این فروش پس از فیلمهای «هری پاتر» در رده سومین افتتاحیه پر فروش هالیوود در ماه نوامبر (آبان) قرار گرفت این انیمیشن سه بعدی در ضمن ظرف مدت 10 روز فروش خود را به 145 میلیون دلار رساند.

بررسی انیمیشن «باورنکردنی ها»، جدیدترین محصول مشترک «دیزنی» و «پیکسار»

خانواده باورنکردنی ها !

زمان اکران : 5 نوامبر 2004 (15 آبان 1383)

محصول : والت دیزنی و پیکسار

کارگردان : براد بیرد

فیلم نامه نویس : براد بیرد

صداپیشگان : کریگ نلسون،  هالی هانتر، ساموئل ال جکسون، جیسون لی، والاس شان، سارا واول، براد بیرد

گونه سینمایی : انیمیشن، اکشن، ماجراجویی، کمدی

خلاصه داستان : خالقان اسکار گرفته «داستان اسباب بازی»، «شرکت هیولاها» و «در جستجوی نمو»، انیمیشن سه بعدی بامزه دیگری برای علاقه مندان سینما تدارک دیدند. اما این بار شخصیت های اصلی داستان سوپر قهرمانان هستند. آقای «باب پار» سابقا یکی از بزرگترین سوپر قهرمانان جهان بوده است و همگان او را با اسم مستعار «مرد باورنکردنی» می شناختند. اما حالا پانزده سال از مبارزات او برعلیه پلیدی می گذرد و او به همراه همسر (که خودش هم زمانی یک سوپر قهرمان بوده) و سه بچه اش به آرامی در حومه شهر زندگی می کند و هویت دیگری برای خود برگزیده است. اما وقتی یک پیغام مرموز، باب را برای ماموریت سری جدیدی به یک جزیره دور افتاده دعوت می کند، او تصمیم می گیرد بار دیگر به عرصه برگردد و جلوی نابودی دنیا را بگیرد. البته او، برای این منظور ابتدا باید شکم گنده اش را آب کند!

هواداران کمیک استریپ های سوپر قهرمانی عاشق انیمیشن «باورنکردنی ها» خواهند شد. «برادبیرد» فیلم نامه نویس و کارگردان فیلم که از او پیشتر انیمیشن فوق العاده «غول آهنی» را دیده بودیم، شاهکاری ساخته  که به مقدار کافی خوراک برای این هوادران دارد. «باور نکردنی ها» بینننده را کاملاً درگیر داستان روان خود می کند. از آنجایی که این انیمیشن ماجراهای اعضای یک خانواده را که هر کدام نیروهای فوق بشری دارند روایت می کند، بیننده مرتباً به یاد اقتباس های کمیک استریپی می افتد. اما علاقه مندان دیگر ژانرهای سینما هم از دیدن فیلم ضرر نخواهند کرد و به طور مثال «بیرد» در برخی صحنه ها به آثار جاسوسی، به خصوص فیلم های «جیمزباند» که در آن ها «شون کانری» ایفاگر نقش اصلی بود، ادای احترام می کند. حتی موسیقی متن «باورنکردنی ها» که  توسط «مایکل جیا چینو» ساخته شده، شباهتهای بسیاری به موسیقی به یادماندنی «جان باری» در فیلم های قدیمی جیمز باند دارد.

بدون شک پس زمینه ها و چشم اندازها رئالیستی فیلم، شگفت زده تان خواهد کرد. اگر پیکسار روزی تصمیم به ساخت پس زمینه های دیجیتالی برای فیلم های زنده بگیرد، شاید شرکت ILM (متعلق به جرج لوکاس) ورشکست شود! انیمیشن کاراکترها به خوبی انجام شده است. کاراکترها به اندازه کافی شبیه به آدم های واقعی هستند اما هنوز در حرکات و رفتار آنها کیفیت کارتونی دیده می شود. در ضمن شنیدن دوباره صدای صدا پیشگانی همچون «والاس شان» و «جان راتزنبرگر» که پیشتر استعداد شگرفت خود را «داستان اسباب بازی» به رخ کشیده بودند، واقعاً جالب توجه است.

یکی از شگردهای پیکسار، تلفیق احساسات با جلوه های تکنولوژیک محصول رایانه است و به راستی در طی چندین و چند مورد مشکلات کاراکترهای فیلم را با تمام وجود حس می کنیم. معلوم نیست پیکسار چطور این کار را می کند. اما تماشاچی در بین صحنه های اکشن و ماجرا جویانه ناب و هیجان انگیز با قهرمانان داستان ارتباط روحی برقرار می کند. «باورنکردنی ها»  تقریباً دو ساعت طول می کشد که البته شاید کمی برای کودکان زیاد باشد، اما صادقانه باید گفت که تمام مخاطبین از  دیدنش لذت وافری خواهند برد. از نقش «براد بیرد» هم نباید غافل شد. او یکی از بهترین نوابغ سالهای اخیر هالیوود است.

«باورنکردنی ها» به همراه «اسپایدر من» بهترین فیلم سال 2004 است، در این حقیقت شک نکنید.

آشنایی با اعضای خانواده «باورنکردنی ها»

نام قهرمان : آقای باورنکردنی

صدا پیشه : کریک تی نلسون

هویت اصلی : باب پار، متاهل و دارای سه فرزند، 15 ساله پیش به دلیل شکایت همان کسانی که باب قصد نجاتشان را داشت، از شغل شریف سوپر قهرمانی استعفا داد. او در حال حاضر  کارمند بیمه است و حسابی دلش برای ماجراجویی های سابق تنگ شده.

نیروی فوق بشری :‌ قدرت زیاد، صداقت خلل ناپذیر.

زندگی شخصی : او همواره رویای روزهای خوش گذشته را در سر می پروراند. او از این  که دیگر نمی تواند یک سوپر قهرمان باشد، بسیار ناراحت است. او آدم را یاد ستارگان راگبی بازنشسته می اندازد که هنوز با خاطرات ورزشی شان زنده هستند.

چگونه دوباره سوپر قهرمان شد. باب شب ها با رفیق اش «فروزون» ( با صدای ساموئل ال جکسون) بیرون می رود و سعی می  کند به طور مخفیانه با جنایت مبارزه کند. یک روز او فرصت می یابد، تا دوباره لباس مخصوص قهرمانی اش را بر تن کند. البته این لباس به خاطر اضافه وزن 50 پوندی او، کمی برایش تنگ شده ! در ضمن باید مواظب کمربندش هم باشد تا به خاطر شکم گنده ای که به هم زده، پاره نشود!

نام قهرمان : دخترکِش سان

صدا پیشه : هالی هانتر

هویت اصلی : هلن پار

نیروهای فوق بشری : انعطاف فوق العاده بدنی، قابلیت کِش آمدن.

زندگی شخصی : او خودش را کاملاً باوظایف خانه داری ( بشور، بپز و بِساب) وفق داده و تمام فکر و ذکرش مراقبت از بچه هایش است. او برخلاف همسرش زیاد به بازگشت به حرفه سابق اش (سوپر قهرمان بازی) فکر نمی کند. چگونه دوباره سوپر قهرمان شد : او به جزیره دور افتاده ای فرا خوانده می شود تا از نابودی جهان جلوگیری کند.

نام قهرمان :‌ وایولت (بنفشه)

صدا پیشه : سارا واول (او یک گوینده رادیو است)

نیروی فوق بشری : نامریی شدن.

زندگی شخصی : او یک نوجوان خجالتی و ناراضی است واقعاً برای همچنین دختری چه قدرتی بهتر از نامریی شدن؟ او خانواده اش را  دوست دارد ولی گاهی اوقات از دست آنها حسابی عصبانی می شود. او هنوز به بلوغ شخصیتی نرسیده و به همین دلیل گاهی اعتماد به نفس ندارد و گاهی هم از انجام مسئولیت شانه خالی می کند.

او به کمک برادرش درصدد نجات پدر و مادر خود بر می آید.

نام قهرمان : دُش

صدا پیشه : اسپنسر فاکس

هویت اصلی : دشیل پار

نیروی فوق بشری : سرعت

زندگی شخصی : او همیشه در حال جنب و جوش است و انرژی مهار نشدنی فوق العاده ای در او وجود دارد. او خودش را با ضمیر سوم شخص مفرد خطاب می کند و گاهی در مدرسه دردسر ساز می شود. او حتی سر به سر معلمش می گذارد و در خانه با خواهرش وایولت دعوا می کند. در ضمن مادر اجازه نمی دهد، دُش ورزش  کند زیرا به دلیل سرعت فوق بشری اش، هم تیمی هایش ضایع خواهند شد!

چگونه یک سوپر قهرمان شد :    پدر ومادرش ربوده می شوند. پس برخلاف میل باطنی اش با خواهرش متحد می شد تا آن ها را نجات دهد.

نام قهرمان : هنوز انتخاب نشده (!)

هویت اصلی : جُک جُک (کودک دو ساله)

نیروهای فوق بشری : هنوز بروز نکرده !

چگونه یک سوپر قهرمان خواهد شد : برای فهمیدن تا زمان اکران قسمت دوم «باورنکردنی ها» صبر  کنید!

گفت و گو با براد بیرد کارگران «باورنکردنی ها»

انیمیشن، ژانر نیست

ـ چطور پس از ساخت «غول آهنی» که یک انیمیشن دو بعدی و یا سنتی بود، از عهده پروژه تمام رایانه ای «باورنکردنی ها»  برآمدی؟

خیلی  سخت نبود. ابتدا باید با دنیای سه بعدی آشنا شوی و سپس با ابزار و تکنولوژی که به نظر من کمی گول زننده است. مثلاً تفاوت یک تلویزیون قدیمی با یک تلویزیون مدرن دیجیتالی را در نظر بگیرید. اگر تلویزیون قدیمی سیگنال های بدی دریافت کند و در نتیجه تصویر برفکی شود، آن وقت بیننده ناراحت می شود اما شکایت نمی کند و مشکل را درک می کند چون تقریباً به آن عادت کرده است. اما اگر تلویزیون یا ماهواره دیجیتالی شما به دلیل یک محاسبه بسیار کوچک و ظریف، تصویری تحویل بیننده ندهد، آن وقت او بسیار عصبانی می شود و فکر می کند که سرش را کلاه  گذاشته اند. این مساله برای انیمیشن های سه بعدی هم صادق  است زیرا کوچکترین اشتباه نظر تماشاچی را به خود جلب می کند در مجموع، همیشه به بخش تکنولوژیک انیمیشن های رایانه ای توجه زیادی می شود، ولی به نظر من رمز موفقیت و یا عدم آن را باید در بخشی جستجو کرد که می تواند باعث موفقیت هر فیلم یا انیمیشنی شود. باید کاری کنی تا  تماشاچی با داستان و شخصیت هایش همذات پنداری کنند. باید از خود سوال کنی «آیا کاراکترها ملموس هستند؟ آیا خط اصلی داستان منطقی است؟» اگر این موارد را در فیلم خود رعایت نکنی، قطعاً شکست می خوری.چه  انیمیشن دو بعدی باشد، چه انیمیشن سه بعدی، مساله مهم نحوه انتقال روح و عواطف داستانی به  تماشاچی است.

ـ چطور توانستی این قدر خوب مشکلات یک خانواده سوپر قهرمان را به تصویر بکشی؟

ده سال پیش وقتی برای اولین بار به ایده فیلم رسیدم پروژه های زیادی به من پیشنهاد می شد، اما احساس می کردم هنوز آمادگی لازم را ندارم. زیرا به تازگی پدر شده بودم! می ترسیدم که فشار کار مرا از خانواده ام دور کند. از طرفی  دیگر، نگران بودم که  هرگز نتوانم ایده هایم را به فیلم برگردانم. به قول معروف هم خر را می خواست و هم خرما را! یعنی می خواستم علاوه بر یک پدر و همسر نمونه، یک کارگردان انیمیشن خوب باشم. بنابراین به خوبی مشکلات خانوادگی را درک می کنم.

ـ چرا به پیکسار آمدی؟

چند سال است که «جان لستر» (کارگردان «داستان اسباب بازی» ) را می شناسم. او و دوستانش پس از «زندگی یک حشره» پیشنهاد کردند تا به پیکسار ملحق شوم. موضوع  را زیاد جدی نگرفتم اما ارتباطم را با آنها قطع  نکردم. پس از «غول ‌آهنی» احساس  کردم که زمان مناسب فرا رسیده.  ایده «باور نکردنی ها» را ارایه دادم. آنها سعی نکردند ایده مرا تغییر دهند و به نظر می رسید کاملاً ارزش پروژه را درک می کنند.آنها از من نخواستند تا از شیوه هایشان در «داستان اسباب بازی»  یا دیگر آثار پیکسار پیروی کنم. بنابراین با کمال میل به پیکسار رفتم.

ـ فرق پیکسار با دیگر استودیوها چیست؟

در تمام انیمیشن های پیکسار، کارگردان نقش کلیدی دارد. در پیکسار باید همیشه ایده های اریژینال داشته باشی و فکر و روحت را وقف آن کنی. در پیکسار کار سفارشی معنی ندارد. باید عاشق پروژه باشی. چون  در غیر این صورت نمی توان پس از 3 یا 4 سالی که صرف ساخت فیلم می شود، فیلم خوبی بسازی.

ـ منابع الهام بخش شما در نگارش فیلم نامه «باور نکردنی ها» چه بود؟

«باور نکردنی ها» مخلوطی از فیلم ها وبرنامه های تلویزیونی ماجراجویانه، جاسوسی و کمدی و هم چنین کمیک استریپ های مورد علاقه من در  دوران کودکی است. خانواده ای که در آن رشد کردم و در ضمن خانواده ای که در حال حاضر به همراه همسر و پسرم تشکیل داده ام، نیز الهام بخش من بود.

ـ آیا  انیمیشن، ژانر مختص کودکان است؟

نه، به هیچ وجه. مثلاً به مجموعه تلویزیونی «خانواده سیمپسون»  نگاه کنید که چطور سال ها نظر مخاطبین با سنین مختلف را به خود جلب کرده است.

به نظر من هیچ فرم هنری در جهان نمی تواند خودش را به یک قشر خاص محدود کند. مثلا هیچ کس نمی گوید اپرا فقط برای آدم های 35 تا 60 سال جذابیت دارد. بعضی ها از من می پرسند : «از این که در ژانر انیمیشن فعالیت می کنی، چه احساسی دارید؟» به آنها می گویم: انیمیشن یک ژانر نیست، بلکه یک فرم هنری است که هر ژانری می تواند در قالب آن ارایه شود.

ـ آیا «باورنکردنی ها» هجویه آثار کمیک استریپی و سوپر قهرمانانه هالیوود، که در سالهای اخیر بسیار هم محبوب بوده اند، می باشد؟

خیر. البته قبول می کنم کمی با ژانر سوپر قهرمانی شوخی کرده ام. ولی همیشه سعی  کرده ام تا باعث شوم تماشاچی با کاراکترهای داستان ارتباط برقرار کند و به دنیای غلوآمیز کمیک استریپی وارد شود و به آن احترام بگذارد. بعضی از کارگردانان امروز هالیوود فکر می کنند فراتر از ژانر هستند و بنابراین فیلم خود را محدود می کنند، من سعی کردم کمی با این دنیا شوخی کنم ولی در عین حال نسبت به آن صادق باشم.

ـ آیا انیمیشن دستی یا  سنتی زنده خواهد ماند؟

حماقت فعلی می گوید که این نوع انیمیشن نفس های آخر را می کشد. خیلی ها در مطبوعات این را می گویند. اما به نظر من دیزنی هرگز از ساخت انیمیشن های این چنینی دست بر نخواهد داشت. دیزنی در حال حاضر هم انیمیشن های سنتی زیادی به خصوص در قالب DVD تولید می کند. نمی دانم چرا دلیل ناکامی انیمیشن های اخیر دیزنی را در تکنولوژی جست و جو می کنند. اگر این طور است پس می توان با خرید یک رایانه ناکامی را به راحتی جبران کرد. اما دیزنی یاد خواهند گرفت که رایانه حلال مشکلات نیست. متاسفانه در ‌آینده شاهد هجوم انیمیشن های جور واجور سه بعدی به پرده سینماها خواهیم بود. زیرا هالیوود عادت دارد آنقدر یک فرمول موفق را تکرار کند تا لوس و بی مزه شود. به نظر من بعضی از آنها، فیلم های خوبی خواهند بود. ولی بسیاری دیگر قطعاً آثار نازلی از آب در خواهند آمد و بنابراین تیتر روزنامه می شود :‌« علاقه مردم نسبت به انیمیشن رایانه ای در حال کم شدن است». می خواهم بگویم که شاید علاقه مردم نسبت به نوعی خاص از ابزار تولید انیمیشن کاهش یابد ولی تا وقتی به شعور تماشاچی احترام گذاشته شود، انیمیشن زنده خواهد ماند و این موضوع هیچ ربطی به رایانه ای، سنتی، خمیری یا عروسکی بودن انیمیشن ندارد.


هیجان انگیز و هوشمندانه

راجرابرت

استودیو پیکسار که به نظر می رسد هرگز قدم اشتباه بر نمی  دارد، بار دیگر  در مسیر صحیح قدم برداشته است. «باور نکردنی ها» نوعی هجویه فیلم های سوپر قهرمانی است که پیوندی دلپذیر میان صحنه های اکشن نفس گیر و نقد زندگی حومه نشینان ایجاد می کند. این فیلم پس از «داستان اسباب بازی1 و2»، «زندگی یک حشره»، «شرکت هیولاها» و «در جست و جوی نمو» نمونه  ای دیگر از تبحر پیکسار در ساخت انیمیشن های محبوب است. «باور  نکردنی ها» شاید به اعجاب انگیزی «در جست وجو نمو»نباشد، ولی به راستی چند فیلم یافت می شوند که خاصیت مشابه ای داشته باشند؟ شاید دلیل این مساله این باشد که این فیلم به جای ماهی درباره آدم ها است و به همین علت رابطه ای ظریف با واقعیت ایجاد می کند که از عنان گسیختگی فانتزی «در جستجوی نمو» بی بهره است. داستان فیلم حول و حوش همان سوپر قهرمانان می چرخد. مثلا آیا تا به حال فکر کرده اید که اگر ماده کریپتونایت،  نقطه ضعف سوپر من نبود، آن وقت شخصیت او کاملاً بی عیب و نقص و در نتیجه کسالت آور می شد؟ به همین دلیل است که اکثر سوپر قهرمانان محبوب پس از سوپرمن، به دنبال جبران نقاط ضعف بر آمده از خصوصیات انسانی شان بوده اند. یعنی همیشه داستان با قهرمانی آغاز میشود که شکست ناپذیر جلوه می کند اما به زودی شکست کاملی می خورد.

آقای باور نکردنی (کریگ تی نلسون) قهرمان اصلی «باور نکردنی ها» است که انگار از روی سوپر قهرمانان سنتی  دهه 50 میلادی کپی برداری شده : شنل پوش است و از سویی به سوی دیگر شهر می دود تا با جرم و جنایت مبارزه کند و جان شهروندان را نجات دهد. اما افسوس که روزگار خوش او با شکایت شهروندان نمک نشناس به پایان می رسد و آقای باورنکردنی، به دلیل نجات دادنهای غیرقانونی و خسارت هایی که ناخواسته به شهر وارد آورده است، به ناچار از شغل شریف سوپر قهرمانی دست می کشد. او به نواحی حومه ای شهر کوچ می کند و به همراه همسر مهربانش (هالی هانتر) و بچه هایش ویولت (سارا واول)، دشیل (اسپنسر فاکس) و جک جک (الی فوسیل) زندگی آرامی را ‎آغاز می کند. باب سپس به عنوان  کارمند یک شرکت بیمه مشغول به کار می شود و کم  کم بالاتنه عضلانی اش به دلیل عدم تحرک کافی شکم می آورد! هلن هم بچه  داری می کند.

بچه های آنها هم مشکلات خاص خودشان را دارند و به طور مثال ویولت که می تواند با استفاده از نیروهای فوق بشری اش، نامریی شود و یا محیط های غیر قابل نفوذ در اطرافش تولید کند در مدرسه با مشکلاتی روبه روست و یا برادرش دشیل که قادر است به سرعت باد بدود اجازه ندارد در مسابقات دو شرکت کند. البته قدرت  های جک جک هنوز بروز نکرده. باب پار از شغل جدیدش در اداره بیمه تنفر دارد. او به زودی دوست جدیدی با نام مستعار « فروزون» (ساموئل ال جکسون) پیدا می کند. فروزون هم مثل باب یک سوپر قهرمان سابق است که در حومه شهر زندگی می کند و می تواند همه چیز را به یخ تبدیل کند. آنها به بهانه رفتن به باشگاه بولینگ، شب ها جیم می شوند و با سوپر قهرمان بازی یادی از گذشته می کنند. اما ناگهان شخصیت خبیثی با نام میراژ (الیزابت نپا)، آقای باور نکردنی را به جزیره ای در اقیانوس آرام  می کشاند و در آنجا او که اضافه وزن پیدا کرده و قدرت جسمانی قبلی اش را از دست داده، مجبور به مبارزه با روباتی به نام Omnidroid می شود. به زودی می فهمیم که روبات مذکور یکی از صدها ماشین ترس آوری است که سیندروم پلید (جیسون لی) اختراعشان کرده تا نابودگر جهان باشد. سیندروم در جوانی آقای باور نکردنی و اعمال او را  تحسین می کرده است اما به دلیل آن که  او در خواست ش را برای قبول وی به عنوان دستیار رد کرده است، کینه به دل گرفته و به همین خاطر می خواهد از آقای باور نکردنی انتقام بگیرد.

در ظاهر، «باورنکردنی ها» هجویه ای بر مجلات کمیک استریپ سوپر قهرمانی است. اما در اصل جامعه مدرن آمریکایی را به نقد می کشد. یعنی این که آقای باورنکردنی مجبور به بازنشستگی می شود، البته او نه به سن کهولت رسیده و نه تاریخ مصرف اش به سر آمده، بلکه به این دلیل که وکلا از دستش شکایت کرده اند تا به خاطر خسارت هایی  که غیرعمدی و در طی عملیات های خیر خواهانه اش به بار آورده، محاکمه شود. شرایط او مثل همان عضو گروه پیش آهنگان پسر است که بدون  توجه به  این که آیا پیرزن می خواهد از خیابان می برد. در واقع جامعه ای که آقای باورنکردنی در آن زندگی می کند، به  تصویب قوانین جدید نیاز دارد، نه به اعمال قهرمانانه. او در صحنه ای با آه می گوید : « آنها همیشه برای حفظ تنزل خواری، راههای جدیدی می یابند.» هر بیننده ای که فیلمی از جیمز باند دیده باشد، حتماً با دیدن مخفی گاه جزیره ای سیندروم، به یاد مقر شخصیت های خبیث فیلم های جاسوسی می افتد. «باورنکردنی ها» در ضمن مثل آثار جیمزباند، شخصیتی دارد که تخصص اش ساختن وسایل عجیب و غریب و جدید است. این شخصیت «ادنا مود» نام دارد که با اسم مستعار «E»  شناخته می شود. او یک نابغه کوچک است که براد بیرد، کارگردان و فیلم نامه نویس «باورنکردنی ها» به جایش حرف می زند. او در جایی در مورد این که چرا آقای باور نکردنی نمی خواهد یونیفرم جدیدش شنل داشته باشد، نطق بامزه ای می کند و می گوید :‌«شنل ها می توانند همان بلایی را بر سر آدم بیاورند که روسری «ایزادورادانکن» بر سرش آورد! اگر نمی دانید که چه بر سر این خانم آمد، در سایت اینترنتی گوگل در موردش تحقیق کنید و اشکی برایش بریزید»!

فیلم قبلی براد بیرد، «غول آهنی» (1999) درباره روباتی بود که از فضا به زمین می آید و در حالی که مردم را به وحشت می اندازد، دوست کوچکی پیدا می کند. این فیلم جذابیت و ظرافتی داشت که در دنیای انیمیشن منحصر به فرد است. «باورنکردنیها» نیز از ویژگی های خاص بهره مند است و صحنه هایی که در آنها کاراکترهای فوق بشری سعی می کنند به دنیای آدم های عادی قدم بگذارند، از جمله این صحنه ها هستند. تماشاچیان کم سن و سال احتمالاً این شوخی ها را به درستی درک نخواهد کرد اما عاشق نشاط و هیجان  شخصیت هایی مثل «دُش» خواهند شد. بزرگترها هم از هوشمندی بالای این انیمیشن رایانه ای و این که چقدر اثر زیرکانه ای است، تعجب خواهند کرد.

برش  کوتاه

ـ تا کنون تمام فیلمهای پیکسار موفق شده اند به فروش خوبی در سه روز نخست نمایش خود دست یابند : «داستان اسباب بازی»؛ 29 میلیون دلار ـ «زندگی یک حشره»؛ 34 میلیون دلار ـ «داستان اسباب بازی 2»؛58میلیون دلار ـ «شرکت هیولاها»؛ 63میلیون دلار ـ «درجستجوی نمو»؛ 70 میلیون دلار - «باورنکردنی ها» 71 میلیون دلار.

ـ«جان لستر» کارگردان «داستان اسباب بازی» درباره «براد بیرد» کارگردان «باورنکردنیها» می گوید : «پیکسار برای آدم هایی مثل براد تاسیس شده است. زیرا او نابغه ای است که تبحر خاصی در استفاده از سرگرمی، انیمیشن  کاراکترهای فوق العاده در ایده های ناب و از پیش تعیین نشده دارد.»


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد