فروتنی اباعبدالله

«كان الحسین رضى الله عنه فاضلا كثیر الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال الخیر جمیعها (1) »
حسین (ع) بسیار روزه مى‏ گرفت و نماز مى‏ گزارد و به حج مى‏ رفت و صدقه مى‏ داد و همه‏ ى كارهاى پسندیده را انجام مى‏داد. شخصیت حسین بن على (ع) آنچنان بلند و دور از دسترس و پر شكوه بود كه وقتى با برادرش امام مجتبى (ع)، پیاده به كعبه مى ‏رفتند، همه‏ ى بزرگان و شخصیت‏هاى اسلامى به احترامشان از مركب پیاده شده، همراه آنان راه پیمودند. (2)


احترامى كه جامعه براى حسین (ع) قائل بود بدان جهت بود كه او با مردم زندگى مى ‏كرد ـ از مردم و معاشرتشان كناره نمى ‏جست ـ با جان جامعه هماهنگ بود، چونان دیگران از مواهب و مصائب یك اجتماع برخوردار بود و بالاتر از همه ایمان بى تزلزل او به خداوند او را غمخوار و یاور مردم ساخته بود.
و گرنه، او نه كاخ‏ هاى مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ ؛ و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر مردم نمى‏ بستند و حرم رسول الله (ص) را براى او خلوت نمى‏ كردند ...این روایت یك نمونه از اخلاق اجتماعى اوست، بخوانیم:
روزى از محلى عبور مى ‏فرمود، عده‏اى از فقرا بر عباهاى پهن شده اشان نشسته بودند و نان پاره‏هاى خشكى مى‏ خوردند، امام حسین (ع) مى ‏گذشت كه تعارفش كردند و او هم پذیرفت، نشست و تناول فرمود و آنگاه بیان داشت:
ان الله لا یحب المتكبرین. (3)
خداوند متكبران را دوست نمى‏ دارد.
سپس فرمود: من دعوت شما را اجابت كردم، شما هم دعوت مرا اجابت كنید. آنها هم دعوت آن حضرت را پذیرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند، حضرت دستور داد هر چه در خانه موجود است به ضیافتشان بیاورند، (4) و بدین ترتیب پذیرایى گرمى از آنان به عمل آمد و نیز درس تواضع و انسان دوستى را با عمل خویش به جامعه آموخت.
شعیب بن عبد الرحمن خزاعى مى‏ گوید:
چون حسین بن على (ع) به شهادت رسید، بر پشت مباركش آثار پینه مشاهده كردند علتش را از امام زین العابدین (ع) پرسیدند، فرمود: این پینه ‏ها اثر كیسه‏ هاى غذایى است كه پدرم شب ها به دوش مى ‏كشید و به خانه ‏ى زن هاى شوهر مرده و كودكان یتیم و فقرا مى‏ رسانید. (5)
شدت علاقه امام حسین (ع) را به دفاع از مظلوم و حمایت ‏از ستم دیدگان مى ‏توان در داستان ارینب و همسرش عبد الله بن سلام دریافت، كه اجمال و فشرده‏اش را در اینجا متذكر مى ‏شویم :
یزید به زمان ولایت عهدى، با این كه همه نوع وسائل شهوترانى و كام جویى و كامروایى از قبیل پول، مقام، كنیزان رقاصه و...در اختیار داشت چشم ناپاك و هرزه‏اش را به بانوى شوهردار عفیفى دوخته بود. 

ادامه نوشته

خصائص حضرت سيدالشهداء

ويژگيهاي آن حضرت آنقدر زياد است که بايد گفت: امام حسين عليه‏السلام همه چيزش مخصوص است و با بقیه فرق میکند.

اصلاً حسین جنس غمش فرق می کند
این راه عشق پیچ و خمش فرق می کند
اینجا گدا همیشه طلبکار می شود
اینجا که آمدی کرمش فرق می کند
شاعر شدم برای سرودن برایشان
این خانواده، محتشمش فرق می کند
صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین
عیسای خانواده دمش فرق می کند
از نوع ویژگی دعا زیر قبه اش
معلوم می شود حرمش فرق می کند
تنها نه اینکه جنس غمش جنس ماتمش
حتی سیاهی علمش فرق می کند
با پای نیزه روی زمین راه میرود
خورشید کاروان قدمش فرق می کند
من از حسینُ منی پیغمبر خدا
فهمیده ام حسین همش فرق می کند

اشاره به برخي از اين ويژگيهای آنحضرت علیه السلام زينت بخش هر مجلس و محفلی خواهد بود

[1] .

ادامه نوشته

"امام حسین (ع) در گفتار و رفتار رسول‌ خدا(ص)

. مقدمه‌

ابا عبدالله الحسین‌(ع) سومین‌ امام‌ معصوم‌ شیعیان‌ است‌ كه‌ در سوم‌ ماه‌ شعبان‌،سال‌ چهارم‌ هجری‌ قمری‌ در مدینه‌ منوّره‌ دیده‌ به‌ جهان‌ گشود.

مادر آن‌ حضرت‌ فاطمه‌ زهرا، دختر رسول‌ الله(ص)، سیده‌ بانوان‌ جهان‌ است‌، و پدربزرگوارش‌ حضرت‌ علی‌(ع) فرزند ابو طالب‌، پسر عم‌ّ رسول‌ خدا(ص) است‌. حضرت‌ محمّدمصطفی‌(ص) ـ آخرین‌ پیامبر و فرستاده‌ خداوند ـ جدّ بزرگوار آن‌ حضرت‌ است‌.



ابا عبدالله الحسین‌(ع) دارای‌ 11 فرزند بود، هفت‌ پسر و چهار دختر. عمر شریف ‌آن‌ حضرت‌ پنجاه‌ و هفت‌ سال‌ و چهار ماه‌ و هفت‌ روز است‌. دوران‌ امامتش‌ هم‌ یازده‌ سال‌و ده‌ ماه‌ و سه‌ روز بود.

حسین‌(ع) وقتی‌ به‌ دنیا آمد پیامبر او را در آغوش‌ گرفت‌، در گوش‌ راست‌ او اذان‌ ودر گوش‌ چپش‌ اقامه‌ گفت‌ و بدین‌سان‌ در گوش‌ او نخستین‌ بار بانگ‌ توحید طنین‌ انداز گردید.

رسول‌ خدا(ص) به‌ امر خدای‌ یكتا، او را حسین‌ نامید. زبان‌ در دهان‌ نوزادش‌ گذاشت‌ و كودك‌ زبان‌ جدّش‌ را بمكید.

حضرت‌ فرمود: فرزندم‌! خداوند لعنت‌ كند كسانی‌ را كه‌ تو را به‌ شهادت‌ می‌رسانند.

پیامبر خدا(ص) در هفتمین‌ روز تولّد او دو گوسفند عقیقه‌ كرد، یك‌ رانش‌ را به‌ قابله‌داد. سر نوزاد را تراشید و هم‌ وزن‌ موی‌ سر او نقره‌ به‌ فقرا صدقه‌ داد. شكم‌های‌ بینوایان‌ را سیر كرد.

رسول‌ خدا(ص) نوزاد را بر دامن‌ نهاد و فرمود: كشته‌ شدنت‌ بر من‌ بسی‌ گران‌ است‌.و حضرت‌ بسیار گریست‌ و فرمود: برای‌ فرزندم‌ می‌گریم‌. او را گروهی‌ كافر و ستمكارخواهند كشت‌. 

ادامه نوشته

رجعت حضرت ابا عبدالله عليه السلام در قرآن و روايات

رجعت را که عبارت است از " بازگشت گروهي از مؤمنان خالص" و " طاغيان و کفار بسيار شرور" بعد از ظهور حضرت مهدي(عج) و در آستانه رستاخيز"! بايد از جمله اموري دانست که اعتقاد بدان خاصه پيروان مکتب تشيع مي باشد.(1) و از جانب امامان بزرگوار شيعه عليهم السلام تأکيدات فراواني بر اعتقاد بدان وارد گرديده است، تا بدانجا که در حديثي از امام جعفر صادق(ع) عدم ايمان به آن، همسنگ و هم وزن انکار ايشان قرار داده شده و کساني را که بدين موضوع اعتقاد ندارند، خارج از دايره" امامت و ولايت" معرفي فرموده اند" از ما نيست کسي که ايمان به رجعت نداشته باشد..."(2)


بايد دانست امر رجعت اگر چه در ابتدا براي ما آدميان که محصور در حصار ماديات هستيم شگفت آور و عجيب به نظر مي رسد، و به همين دليل گاهي در اين امر شک و ترديد نموده و حتي زماني هم پا را فراتر نهاده و به انکار آن مي پردازيم! ولي اگر عقل معادانديش را که با حجاب هاي هوي و هوس پوشيده نشده باشد به کار گيريم و در اين امر کمي انديشه کنيم خواهيم ديد که بنا به چندين و چند دليل عقلاني، وقوع رجعت، جاي هيچگونه استبعاد و شگفتي ندارد. و نيز اگر در آيات قرآن کريم غور و بررسي نماييم بدين نکته پي مي بريم که در اين کتاب آسماني دهها آيه وجود دارد که هر يک به نوعي اثبات کننده موضوع رجعت مي باشند و نه تنها آيات قرآن کريم که احاديث و روايات بسياري را در کتب معتبر حديثي مي توان مشاهده کرد که بر وقوع رجعت تأکيد دارند
و اما همانطور که از تعريف رجعت که در صدر اين نوشتار آمد، برمي آيد، رجعت يعني اعتقاد به بازگشت " مؤمنان خالص" و " کفار و ظالمان خالص"، آنان که در طول حيات دنيوي خود جزو رهبران و سردمداران ايمان و کفر محسوب مي شده اند، و بدين ترتيب درمي يابيم که امر رجعت تنها شامل عده اي از انسانها مي شود و نه همه آنها! همانطور که در حديثي از امام جعفر صادق(ع) مي خوانيم که فرمود:" رجعت عمومي نيست بلکه جنبه خصوصي دارد، تنها گروهي بازگشت مي کنند که ايمان خالص يا شرک خالص دارند."(3) 

ادامه نوشته

چند ویژگی برتر امام حسین(ع)

برای شناخت ماهیت وجودی هر شخصی، باید به نزدیک‌ترین کسان او رجوع کرد و با شنیدن گفته‌هایی که در آن تنها صدق گفتار

 مشاهده می‌شود، می‌توان افراد شناخت. بر همین اساس، پناه بردن به کلام معصومین(علیهم السلام) بهترین مرجع و منبع برای شناخت امامان معصوم(علیهم السلام) است.


امام حسین (علیه السلام) نیز به دلیل اثرگذاری خاصی که در مکتب شیعه دارد، و چگونگی زندگی، قیام و شهادتی که داشت، بسیار مورد سؤال امامان بعد از خود قرار گرفت تا شناخت شیعیان از امام سوم خود، بیشتر شود و هر یک از اولاد معصوم ایشان نیز به دنبال ارائه بهترین توصیف در باره شخصیت نورانی سیدالشهدا(علیه السلام) بودند. در این نوشتار به صورت خلاصه، اظهارات حضرت ولی عصر(عج) در باره جد شهیدشان برای بازشناسی شخصیت امام حسین (علیه السلام) ارائه شود.


ادامه نوشته

حرکتی به سوى شناخت امام حسين عليه السلام

گامى به سوى شناخت امام حسين عليه السلام امام(علیه السلام) در سـوم يا چهارم شعبان سال چهارم هجرى در مـدينه ديده به جهان گشـود. 6 سال در زمان جـدش, 30 سال در كنار پـدرش و 10 سال در كنار بـرادر و پـس از آن 10 سال در اوج قـدرت معاويه با وى مبارزه كرد و سـرانجام در محـرم 61 هجـرى در كـربلا به شهادت رسيد.

 

تولد امام حسين(علیه السلام)

امام رضا(علیه السلام) مى فرمايد: چون حسيـن(علیه السلام) متولد شد و او را نزد رسول اكرم(ص) آوردند, حضرت در گـوش هاى وى اذان و اقامه گفت و مراسـم نامگذارى به پايان رسيد. پيامبـر او را بـوسيـد و گـريه كـرد و فرمـود: ((تـو را مصيبتـى عظيـم در پيـش است. خـداوند لعنت كند كشنده او را.)) در روز هفتم نيز پس از ايـن كه برايش ((عقيقه)) كرد, از شهادت او خبـر داد و فرمـود: ((گروهـى كافـر ستمكار از بنى اميه او را خواهند كشت.))


ادامه نوشته

امام حسین (ع) و نماز

یکی از چهره هایی که به حق و بی تردید در برپایی نماز سهم وافری دارد و مجد و عزّت و کرامت اسلام و مسلمین وام دار اوست، سرور شهیدان، حسین بن علی ـ علیه السّلام ـ است. شخصیّتی که برای برپایی نماز«خصوصاً» و دین خداوند«عموماً» به وادی عطرآگین شهادت گام نهاد، و از ایستادگی او، نماز قامت برافراشت.

 

لذا در زیارتش چنین می گوییم:«و اشهد انّک قد اقمت الصّلاة»، یعنی: شهادت می دهم که تو نماز را برپا کردی. تاریخ نویسان چنین نوشته اند که: ظهر روز عاشورا ابو ثمامه صیداوی به امام حسین ـ علیه السّلام ـ عرض کرد: جانم فدای شما این مردم به شما نزدیک شده اند، و لحظاتی بعد به شهادت می رسید، به خدا سوگند تا من زنده ام از شما حمایت می کنم، اکنون وقت نماز است، دوست دارم هنگام ملاقات خداوند، نماز ظهر را خوانده باشیم. حضرت سر به آسمان بلند کردند و فرمودند:«ذکرت الصّلاة جعلک الله من المصلّین نعم اوّل وقتها»، خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد، ما را به یاد نماز انداختی، آری اکنون اوّل وقت نماز است، سپس به یاران خود فرمود: از اینان بخواهید چند لحظه دست از جنگ بردارند، تا ما نماز بگذاریم. حصین بن نمیر بی شرمانه گفت: نماز شما پذیرفته نیست، حبیب بن مظاهر بر او تاخت و از اسب به زمین افکندش، و شمشیر کشید تا او را به قتل برساند، یاران حصین به فریادش رسیدند و از مهلکه نجاتش دادند. امام ـ علیه السّلام ـ به نماز ظهر ایستاد، دو تن از یاران دلیر امام به نام های زهیر بن قین، و سعید بن عبدالله در مقابل نمازگزاران ایستادند، تا از آنان محافظت نمایند. حضرت نماز خوف خواند، عطر گل آسمانی نماز در نیمروز عاشورا، در دشت کربلا و تمامی فضا پیچیده بود، که از سوی سپاه شرک، تیرها به سوی نمازگزاران به پرواز در آمد. حتی در چنین لحظه شکوهمندی حرامیان حرمت و تقدس نماز را پاس نداشتند، از پرتاب تیر خودداری نکردند، هنگام نماز چندین تیر پرتاب شد و سعید بن عبدالله سینه خود را سپر کرد، و پس از اتمام نماز بر روی زمین افتاد و به شهادت رسید در بدن او سیزده تیر مشاهده کردند، علاوه بر زخمهایی که در اثر شمشیر و نیزه برداشته بود[۱].

ادامه نوشته

ماجرای لحظات آخر امام حسین (ع)

مهمترین واقعه روز عاشورا شهادت سیدالشهداء حسین بن علی علیه‌السلام است. در این یادداشت، قطره‌ای از آن دریای مصیبت عظمی و جانگداز بیان شده است.

امام اصحاب وفادار خود را صدا می‌زند

بعد از شهادت یاران باوفا، امام حسین علیه‌السلام پیوسته به راست و چپ مى‌‏نگریست و هیچ یک از اصحاب و یاران خود را ندید جز آنان که پیشانى به خاک ساییده و صدایى از آنها به گوش نمى‏رسید، پس ندا داد:

«یا مُسْلِمَ بْنَ عَقیلٍ، وَ یا هانِىَ بْنَ عُرْوَةَ، وَ یا حَبیبَ بْنَ مَظاهِرَ، وَ یا زُهَیْرَ بْنَ الْقَیْنِ، وَ یا یَزیدَ بْنَ مَظاهِرَ، وَ یا یَحْیَى بْنَ کَثیرٍ، وَ یا هِلالَ بْنَ نافِعٍ، وَ یا إِبْراهِیمَ بْنَ الُحصَیْنِ، وَ یا عُمَیْرَ بْنَ الْمُطاعِ، وَ یا أَسَدُ الْکَلْبِىُّ، وَ یا عَبْدَاللَّهِ بْنَ عَقیلٍ، وَ یا مُسْلِمَ بْنَ عَوْسَجَةَ، وَ یا داوُدَ بْنَ الطِّرِمَّاحِ، وَ یا حُرُّ الرِّیاحِىُّ، وَ یا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ، وَ یا أَبْطالَ الصَّفا، وَ یا فُرْسانَ الْهَیْجاءِ، مالی أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی، وَ أَدْعُوکُمْ فَلا تَسْمَعُونی؟! أَنْتُمْ نِیامٌ أَرْجُوکُمْ تَنْتَبِهُونَ؟

أَمْ حالَتْ مَوَدَّتُکُمْ عَنْ إِمامِکُمْ فَلا تَنْصُرُونَهُ؟ فَهذِهِ نِساءُ الرَّسُولِ صلى الله علیه و آله لِفَقْدِکُمْ قَدْ عَلاهُنَّ النُّحُولُ، فَقُومُوا مِنْ نَوْمَتِکُمْ، أَیُّهَا الْکِرامُ، وَ ادْفَعُوا عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ الطُّغاةَ اللِّئامَ، وَ لکِنْ صَرَعَکُمْ وَاللَّهِ رَیْبُ الْمَنُونِ وَ غَدَرَ بِکُمُ الدَّهْرُ الخَؤُونُ، وَ إِلّا لَما کُنْتُمْ عَنْ دَعْوَتی تَقْصُرُونَ، وَلا عَنْ نُصْرَتی تَحْتَجِبُونَ، فَها نَحْنُ عَلَیْکُمْ مُفْتَجِعُونَ، وَ بِکُمْ لاحِقُونَ، فَإِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ».

اى مسلم بن عقیل! اى هانى بن عروة! اى حبیب بن مظاهر! اى زهیر بن قین! اى یزید بن مظاهر! اى یحیى بن کثیر! اى هلال بن نافع! اى ابراهیم بن حُصَین! اى عمیر بن مطاع! اى اسد کلبى! اى عبداللَّه بن عقیل! اى مسلم بن عوسجه! اى داود بن طرمّاح! اى حرّ ریاحى! اى على بن الحسین! اى دلاورمردان خالص! و اى سواران میدان نبرد! چه شده است شما را صدا مى‌‏زنم ولى پاسخم را نمى‌‏دهید؟ و شما را مى‏‌خوانم ولى دیگر سخنم را نمى‌‏شنوید؟ آیا به خواب رفته‌‏اید که به بیدارى‌‏تان امیدوار باشم؟ یا از محبّت امامتان دست کشیده‌‏اید که او را یارى نمى‌‏کنید؟

این بانوان از خاندان پیامبرند که از فقدانتان ناتوان گشته‏اند. از خوابتان برخیزید، اى بزرگواران! و از حرم رسول خدا در برابر طغیانگران پست، دفاع کنید.

ادامه نوشته

الگو وار بودن زندگانی امام حسین علیه السلام

وقتى خداوند، براى هدایت بشر، "راهنما" فرستاد و براى تعیین راه و پیمودن مسیر، "حجت" قرار داد، همه ابعاد را در نظر داشت.

الگوهاى مكتبى، الگوى همه جانبه امت براى راهیابى به كمال و خودسازى و بندگى اند. حسین بن على علیهما السلام نیز یكى از این اسوه هاى كامل و الگوهاى همه جانبه است و آنچه از حضرتش باید آموخت، نه تنها درس حماسه و جهاد و ظلم ستیزى، كه درس عبودیت و سخاوت و جوانمردى و ارزش گرایى و تهجد و انس با قرآن و تكریم انسان است.



در این مقاله نگاهى به بخشى از ابعاد الگویى سالار شهیدان داریم، تا روشن گردد كه شخصیت وى به واقعه شورآفرین و حماسى عاشورا و انگیزه آفرینى جهاد در كربلا خلاصه نمى شود. امروز، اگر آن باده جانبخش در ساغر دلمان نیست، مى توان و باید از چشمه فیض دیگرى شور و حال گرفت و"سیره حسینى" را چراغ راه قرار داد.

ادامه نوشته

نگاهی بر ماهیّت قیام حسینی

ماهیّت قیام حسینی یکی از مسائل در مورد نهضت امام حسین(علیه السلام) این است که ماهیّت این نهضت چه بوده است؟ چون نهضتها هم مانند پدیده های طبیعی ماهیِتهای مختلفی دارند. یک شیء را اگر بخواهیم بشناسیم؛ یا به علل فاعلی آن می شناسیم، یا به علل غائی آن (که امروزه شناخت علل غائی را چندان قبول ندارند.)، یا به علل مادّی آن یعنی اجزاء و عناصر تشکیل دهنده ء آن، و یا به علّتصوری آن، یعنی به وضع و شکل و خصوصیّتی که در مجموع پیدا کرده است.

 


اگر نهضتی را هم بخواهیم بشناسیم، ماهیّتش را بخواهیم بدست آوریم؛ ابتدا باید علل و موجباتی را که به این نهضت منتهی شده است بشناسیم تا آنها را نشناسیم ماهیّت این نهضت را نمی شناسیم (شناخت علل فاعلی). بعد باید علل غائی آن را بشناسیم، یعنی این نهضت چه هدفی دارد؟ سوم باید عناصر و محتوای این نهضت را بشناسیم که در این نهضت چه کارهائی، چه عملیّاتی صورت گرفته است؟ و چهارم باید ببینیم این عملیّاتی که صورت گرفته است، مجموعاً چه شکلی پیدا کرده است؟

ادامه نوشته